۱۳۸۹/۲/۶

جنس مذکر جنسی خشک و غیر انعطاف پذیر است

  • دوشنبه 6 اردیبهشت سال 1389
  • اسطوره
جنس مذکر جنسی خشک و غیر انعطاف پذیر است
محبت را دریغ می کند،
در روابط سخت می گیرد.
اگر پسری به پسری بیش از حد محبت کند
پیش خویش خیال می کنیم نکند همجنس باز باشد؟!
اگر جنس مذکر بتواند همچون جنس مونث در روابط خود
انعطاف پذیر و باز باشد، می شود گفت به درجه ای بالاتر
از لحاظ معنوی دست پیدا کرده است.

۱۳۸۹/۲/۴

هوم

قلبم تو دهنم ، منتظرم، چی می شه؟ هنوز خبری نیست، همه باید جمع شن

چند بار شده که دلم می خواد بگم خدایا کمکم کن، نمی تونم

اومدم شرکت، نوشته های اسطوره می خونم، از آهنگهای آریا آرام نژاد گفته، تمام اول دبیرستان یادم می آد، از بچه های انجمن شعر بود، از اون زمان سالها می گذره
منتظرم







۱۳۸۹/۲/۲

وقتی روی نیمکت سیمانی کتابخانه ی شهیدان نجاریان بایل نشسته ام

  • پنج شنبه 2 اردیبهشت 1389 ساعت 22:40
  • اسطوره
هدیه ی دود تنهایی من است
تنهاییِ زیبا
وقتی روی نیمکت سیمانی کتابخانه ی شهیدان نجاریان بایل نشسته ام
و جز خاطره ی دوستی های دور و حاضر چیزی برایم نمانده است
و سکوت لبخند می زند....
میریم پارک کنار کتابخانه با رها و حسام و عسگری و ویدئو می گیریم
یه جورایی شبیه عکس گرفتن
فقط بداهه می زنیم و لحضات خوش را به تصویر می کشیم
این دیروزِ امروز بود
ولی امروز با معین رفتیم کلبه
گوشه ی کافه نشستم
هیچ موقع چیز خاصی برای گفتن نبود
به غیر از سکوت که فریاد میزد
کمی خندیدیم و صحبت کردیم
شعرای جدید شاهین نجفی و آریا آرام نژاد رو گوش کردیم
و من برای فکر جذامی(دختری که اسمشو نمی دونم ولی اسم بلوتوسش این بود) ، این آهنگ ها رو می فرستم
و با اینکه آریا را ندیدم
براش روزهای خوش آرزو می کنم
و در سکوت غرق می شوم
و حالا حس می کنم که عین یه پارازیتم روی ویلاگ دوست خوبم
هر چند دور است
و دور
فرسنگ ها
ولی ......
باز هم سکوت
و سکوت....

دل به ریسمان ضعیف محبت بسته ام

  • پنج شنبه 2 اردیبهشت 1389 ساعت 22:30
  • اسطوره
دیگه دلم نمی خواد،
از این همه رنگ خسته ام
دل به ریسمان ضعیف محبت بسته ام
در به در کوچه ی وجودم
شاید دیگر عشق هم معنیش را برایم از دست داده
تنها نگاه برایم مانده و بس ....

چای و نبات

متن ادبی که نیست
واقعیت
واقعیه واقعی

تمام بغضم از رفتنت، با این حال خرابت رو با چای و نبات خوردم

وقتی می گی شنبه می آی
ذوق می کنم

و
می ترسم

از بعدش

بازم این کلاف می خواد بپیچه؟؟؟

کاشکی اینهمه غصهی نارنجی بفهمی!!!

پس نوشت:
غصه نارنجی: غصه ای که سیاه نیست،  معجونی از غصه های طرف مقابل، که تمام عواقبش سهم تو می شه

۱۳۸۹/۲/۱

همه چی آرومه؟

وقتی شب با بغض می خوابی

وقتی صبح با دل گرفته بیدار می شی

وقتی همه چی آرومه گوش می دی

وقتی بعدش سوسن خانم گوش می دی

و یه بار تو زندگیت می گی

نیکا بی خیال
و می ری سر کار

۱۳۸۹/۱/۳۰

نفس می کشم بی هیچ اندیشه ای

  • دوشنبه 30 فروردین 1389
  • اسطوره


-----------------------------------------------------------
تنفس می کنم
بی هیچ اندیشه ای
بدون تفکر
نمی دانم آیا بی فکری و بی اندیشگی ذات من است
که اینچنین مرا شاد می کند .
انگاری تو هستی فقط منم که نفس می کشم
خود خواهی کاملی که شادی به همراه دارد!!!
-----------------------------------------------------------


۱۳۸۹/۱/۲۹

تمام بغضم با شکلاتی که دادی خوردم
شکلات تلخ بود
درست به تلخی رفتنت

۱۳۸۹/۱/۲۸

مستی

گریه بعد مستی هم تجربه کردم
بعد از یه جمعه ی پر از تنهایی و تنهایی