۱۳۸۸/۱۱/۱۰

یه طرفه

نمیدونی چه خریه زندگی وقتی جد یش میگیری براش برنامه ریزی میکنی تا چهار شنبه بشه!
نمیدونی چه خریه زندگی وقتی مجبوری واسه چند روزحسابداری رو دوست داشته باشی!
نمیدونی چه خریه زندگی وقتی منتظر گذر زمانی به امید اتفاق خوب!
نمیدونی چه خریه زندگی وقتی مجبوری دوباره برگردی!
نمیدونی چه خریه زندگی وقتی خیلی خیلی تنها منتظری! مثل یه جاده یه طرفه
تو هر چی چیز یه طرفه!

حتی به خنده های اين قرن هم عادت نکرده ام .

از روزنامه های عصر گرفته
تا پک زدن به گوشه ی سيگار
حتی به خنده های اين قرن هم عادت نکرده ام .
و شکل سايه ای شده ام
که هر روز سه سانتی متر بلندتر از قد زمين ايستاده
و دارد به جای انگشت سبابه اش فکر می کند
که می خواهد از شناسنامه اش پرت شود .

رنج فدیه زندگی

یکی از استادایی که خیلی دوسش دارم دکتراسلامی
یه روز که مطابق معمول با حال درب و داغون تو کلاس اندیشه ها بودیم
منم منتظر بودم کلاس تموم شه برم بابل
دکتر گفت: رنج فدیه زندگی
شنیدن این حرف تو روزایی که داری یه عزیزی از دست میدی....
تواون لحظه فکر کردم وقتی اون آدم از دست بدم دیگه زندگی رنج نیست . یه بغض کثیف چندش آور.....
نمیدونم دکتراسلامی رمال بود یا نه ولی گفت: ما فقط میخوایم مریضامونو واسه خودمون نگه داریم
حرف زد و حرف زد خیلی غریب
انقدر که اشکم تو کلاس در آورد
یاد نگاهش افتادم............لحظه اول کلاس
نمیتونم این لحظه توصیف کنم.
یاد دکتر گرمان افتادم
یادش گرامی باد.

۱۳۸۸/۱۱/۹

نمیدونی چه خریه زندگی

نمیدونی چه خریه زندگی وقتی یکی داری که براش یه کله میکوبی از تهران میای شمال جاده هم خراب فقط و فقط واسه دیدن یه لحظه خنده خوشگلش
نمیدونی چه خریه زندگی وقتی بعد 6 ماه میای خونه اتاقت کامپیوترت شب تا صبح نت فیلم................
نمیدونی چه خریه زندگی وقتی میفهمی نه زخم معده داری نه ورم معده فقط یه میکروب ناز ناز که 6 سال واسش کابوس سرطان داری
تازشم نمیدونی چه خریه زندگی وقتی ساعت 11 شب دوستت می آد پیشت چه خریه زندگی وقتی همیشه و همیشه با هیجان و اهداف می آد سراغت