یکی از استادایی که خیلی دوسش دارم دکتراسلامی
یه روز که مطابق معمول با حال درب و داغون تو کلاس اندیشه ها بودیم
منم منتظر بودم کلاس تموم شه برم بابل
دکتر گفت: رنج فدیه زندگی
شنیدن این حرف تو روزایی که داری یه عزیزی از دست میدی....
تواون لحظه فکر کردم وقتی اون آدم از دست بدم دیگه زندگی رنج نیست . یه بغض کثیف چندش آور.....
نمیدونم دکتراسلامی رمال بود یا نه ولی گفت: ما فقط میخوایم مریضامونو واسه خودمون نگه داریم
حرف زد و حرف زد خیلی غریب
انقدر که اشکم تو کلاس در آورد
یاد نگاهش افتادم............لحظه اول کلاس
نمیتونم این لحظه توصیف کنم.
یاد دکتر گرمان افتادم
یادش گرامی باد.
یه روز که مطابق معمول با حال درب و داغون تو کلاس اندیشه ها بودیم
منم منتظر بودم کلاس تموم شه برم بابل
دکتر گفت: رنج فدیه زندگی
شنیدن این حرف تو روزایی که داری یه عزیزی از دست میدی....
تواون لحظه فکر کردم وقتی اون آدم از دست بدم دیگه زندگی رنج نیست . یه بغض کثیف چندش آور.....
نمیدونم دکتراسلامی رمال بود یا نه ولی گفت: ما فقط میخوایم مریضامونو واسه خودمون نگه داریم
حرف زد و حرف زد خیلی غریب
انقدر که اشکم تو کلاس در آورد
یاد نگاهش افتادم............لحظه اول کلاس
نمیتونم این لحظه توصیف کنم.
یاد دکتر گرمان افتادم
یادش گرامی باد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر