۱۳۸۸/۱۲/۸

بازم اشک

چقدر آدم دلش می خواد پیش بعضی ها اشکش در نیاد

چقدر زجرت دوبل میشه وقتی اشکت در می آد

بگم تلخ؟ سرد؟ غمگنانه|؟ نمیدونم

منم تو دلم یه جوری می شه!!!

وقتی اون آدمی که به دلایلی نمی خوای جلوش اشکت در آد

 همونی که نیاز داری جلوش بغض خوشگلت بشکونی

بری تو دلش
با بغض
اشک
آب دماغ         بگی که خسته ای

اونم تو دلش فشارت بده
بگه:::
جانم    عزیزم       قشنگم  

نیکایی


من هستم

با تمام احساسم



عید ی یادت نره

اگه یکی رو دوست دارید
اگه اون روشنفکره
اگه با عشق مشکل داره
آره !!!
منظورم همین عشق که از دوست داشتن سرو کلش پیدا می شه
اگه از چیز عجیب و غریبی زجر می کشه
اگه میفهمه
کتاب( و نیچه گریه کرد) عیدی بدید
تازه فیلمش هم هست
اگه 2 تاش  تهیه کنید
چه معجونی بشه


راستی.......منم کتابش ندارم

۱۳۸۸/۱۲/۶

به رنگ ارغوان

به رنگ ارغوان می بینم
جاده شمال
برف
بارون
درختاش
کلبه
قهوه خانه بلوط
ساز دهنی ارغوان دوست دارم
از بقیش خوشم نیومد
خدا رو شکر نیم بها بود
حاتمی کیا
حبیب رضای
چرا chet کردن

هوی ی ی ی

می گم: تمام من در نا تمام من زجر می کشد.

می گه: تمام من در نا تمام من تمام می شود.

خواهرم خوبم جانمممم

زندگی خوشگله
مثل یه دختر بچه مو فرفری سیاه
خوشمزست
مثل فسنجون مادری
دوست داشتنی
مثل یه کادوی گل رز
هر چند گاهی سخت
ولی خوشی هم زیاد داره
......................
یه وقتی بعد گره می خوره
ولی خوشگل باز می شه
................
دلم می خواست اینطور فکر کنم
هه هه هه
صبح می ام سر کار
start می زنم
yahoo
خواهری one
بهش می گم داغونم
می گم به .... فکر می کنم
یه جمله میگه
بنیادم به باد می ده
هم خونه بودیم
دارم میرم
دلش گرفته
پشت مانیتور اشک می ریزم



خوب
نمی تونم امیدوارانه بنویسم

یاس فلسفی

lمیگم: افسرده ی افسرده شدم. راستش یه جورایی یاس فلسفی
می گه:تو هر جوری که باشی من دوست دارم
چقدر دلم می خواست یکی اینجوری دقیقا همین جوری دوسم داشت
آره
واقعا دوست دارم!!!


۱۳۸۸/۱۲/۵

بخون



سبز یعنی رنگ سهراب در کفن
سبز یعنی افتخار این وطن
سبز یعنی رنگ خون عاشقان
سبز یعنی قبر بی نام و نشان
سبز یعنی مادر ی از جان گذشت
آن زمانی که ندایش بر نگشت
سبز یعنی ظالمی از ترس سبز
می نهد بر گردن خود شال سبز
سبز یعنی آخرین فصل سکوت
سبز یعنی رای ما غیر از تو بود

۱۳۸۸/۱۲/۴

یه پسری



آری…
خدا به انتهای جاده رسیده!!!
شاید از بی مکانی بود
رفتیم پارک لاله
سرد بود
سرد سرد سرد
هر دومون می خواستیم اتفاق قریب الوقوع فراموش کنیم
تند وتند حرف می زدیم
از تردیدام براش گفتم
آروم شروع کرد به صحبت
اگه یه باری بیفتی تو آب از کی کمک می خوای!!!
مصمم بود و داغون
از اون آدما بود که دلشون می خواهد چیزی نمی فهمیدن
از این فهمیدن ها که ...نمی دونم
رفتیم انقلاب
بازارچه کتاب
2تا کتاب خرید
یه پوستری ازdeniro
نا امید مطلق نبود
کتاب فروش که از چپی های....بود
سراغ دوستش گرفت
زندون بود
فهمید اینم تا چند وقت دیگه رفتنی...
سرد بود.

۱۳۸۸/۱۲/۳

نوازش می طلبم



از این جبر چیزی نمی فهمم
به دنیا می آم
هیچ نمیدونم زندگی چی هست که بخوام یا نخوام
......میام......
سالهاست که دارم زندگی می کنم
خوب یا بد....
گاهی غمگین...گاهی شاد...گاهی بی تفاوت
24 سال گذشت
امروز حالم هیچ هیچ خوب نیست!!!
اولین روز کاریم تو شرکت جدید
خجالت میکشم گریه کنم
تند وتند بغضام می خورم
چشام پر اشک
یه چیزی تو دلم ٫داره خفم میکنه
یه جورایی وحشت از آیندست
این موضوع بیشتر از هر چیزی حالم گهی می کنه
حتی اینکه استخونمم درد می کنه
ای جان....
دلم 5 تا انگشت میخواد......لا به لای موهام
نوازش می طلبم

تو

و این جهان پر از صدای حرکت مردانیست
آنچنان که تو را می بوسند
در ذهن خود طناب دار تو را می با فند

۱۳۸۸/۱۱/۲۹

مثال موش آب کشیده میرسم خونه
درکه باز میکنم تمام خاطرات......
و بازم قشنگترین نگاه دنیا رو هدیه میگیرم
نگاه نگران مادری
دلم میخو است می رفتم تو دلش...
چایم تو لیوان مشکی میریزم
میرم تو اتاقم
رو در اتاقم نوشته «ببخش اما فراموش نکن»
نمی دونم...
رو صندلیم لم میدم
خیره می شم به پارچه قرمز
چه گوارا
انقلابی!!!
کامپیوترم روشن می کنم
همای پیدا میکنم
« من و تو آشنای سالهای مشترک بودیم
من و تو آشنای فصلهای مشترک بودیمکنون طرح جدایی بین ما بیگانه میریزد»
لیوانم....صندلیم....اتاقم....کامپیوترم......

بی خیال

و اما در دلم همچنان می جویمت
آنسان که به یافتن گمشده ای
میدهیم همه آنچه را که شاید روزی
تمام آنچه من بود
آری خوب من
تمام آنچه من بود

۱۳۸۸/۱۱/۲۴

بی خبرم

بدون چتر میرم زیر بارون,راه میرم, فکر میکنم, صدای خنده هامون تو گوشم می پیچه! چه روزایی بود!!!
پیاده ,از زیر نگاه آدما عبور میکنم . شاید کنجکاون, شایدم فضول
میرسم خونه, نگاه نگران خوشگل مادری
چای تو لیوان مشکی میریزم
میرم تو اتاقم
در می بندم
کامپیوترم روشن میکنم
آهنگ همای می زارم (توبه ها را بشکنید......)
شکلات ندارم
چای خالی
همای میرسه به (من و تو آشنای سالهای مشترک بودیم....کنون طرح جدایی بین ما بیگانه می ریزد آآآآ.......)
آخیش
این بغض سمج هم شکست!!!

22 بهمن

هم غزه هم لبنان جانم فدای رهبر
این همه لشکر آمده, به عشق رهبر آمده
من ساندیس آلبالو میخواهم , سیب نمی خورم
روز نا امید کنندهای بود