از این جبر چیزی نمی فهمم
به دنیا می آم
هیچ نمیدونم زندگی چی هست که بخوام یا نخوام
......میام......
سالهاست که دارم زندگی می کنم
خوب یا بد....
گاهی غمگین...گاهی شاد...گاهی بی تفاوت
24 سال گذشت
امروز حالم هیچ هیچ خوب نیست!!!
اولین روز کاریم تو شرکت جدید
خجالت میکشم گریه کنم
تند وتند بغضام می خورم
چشام پر اشک
یه چیزی تو دلم ٫داره خفم میکنه
یه جورایی وحشت از آیندست
این موضوع بیشتر از هر چیزی حالم گهی می کنه
حتی اینکه استخونمم درد می کنه
ای جان....
دلم 5 تا انگشت میخواد......لا به لای موهام
نوازش می طلبم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر