۱۳۸۸/۱۲/۲۵

فقر

می گن فقر آدم بزرگ می کنه

بخوره تو سر و ملاج و مخم این همه بزرگی

شایدم واسه همین گاهی احساس می کنم دارم می تر کم
از بزرگی؟؟؟

البته فقر قطعا جنبه هاش زیاد
فقر مالی
احساسی
عاطفی
آهن
داشتن دوست

یا فقر هایی از نوع جدید
داری!! ولی نداری

این نوعش دیگه گندش در آورده

من با این نوع فقر زیاد در گیرم
فقر والدین جون دورن
فقر برادر چون ازدواجیده
فقر خواهر چون اون حوصله خودشم تداره
فقر دوست چون هزینه تلفن کمرم شکونده
فقر دوست روشنفکر چون یه جورایی نه می تونم از سنت فرار کنم نه از مدرنیته

فقر استاد( دانشگاهی) چون فوقم نخوندم، دوسم ندارن
فقر استاد هنریم چون شکست عشقی خورده
فقر استاد انگلیسی چون ازم خوشش اومده بود(بالاخره...) منم فلنگ بستم
فقر
فقر
غلط نکنم
سال بعد
فقر شوهرم اضافه می شه

اگه خواهری این بخونه
چشای گنده خوشگلش در می آره می گه
واقعا که!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر