۱۳۸۹/۳/۱۶

به فکر زمین سرد و ساده باش


ای تو
ندیده ای
مردی یا زنی را؟
وقتی هوا گرگ و میش بود
وقتی دنیا کوچک بود
وقتی قلب ها صاف بود
وقتی نیازی به الک نبود

هی، تو
خسته ای؟
پیش خودت برای چه بغض کرده ای؟
فکرها عذابت می دهند
ببین که خوشی چه بسیار رو نشان داده است
ببین رنج های بیهوده را
مردان افسرده را
زنان گریان را

به فکر آرزوهای بیهوده نباش
آرزوهای سوخته
خوشی بیهوده
دنیای آلوده
دیروز رفته
فردای نیامده
به فکر زمین سرد و ساده باش

پس نوشت: هدیه

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
خوبی؟
نتیجه خوب نشد
تو زحمت بکش مشکلی نیست.
سربازم در مشهد
شاد باشی
ایمان روشنگر

ارسال یک نظر