۱۳۸۹/۵/۴

تراژدی دنیای مدرن(2)


دنیا، دنیای غریبی شده، قدیما اینقدر همه چیز پیچیده نبود، اینقدر اشیاء بیرونی برای سودجویی از ذهن آشفته ی بشری نبود، قدیما ، دنیای سالمتر ، ذهن سالمتری برای انسان ها به ارمغان میاورد ، ولی حالا انگار بعضی چیزا زیباتر شده ولی بعضی چیزا.....

اگر کمی به زمان های گذشته نگاه کنیم، لحظاتی رو به یاد میاریم که آشفته بودیم، لحظاتی رو که آروم آروم بودیم، لحظاتی رو که ناراحت بودیم ، لحظاتی رو که هیجان زده بودیم، لحظاتی رو که شاد بودیم ، لحظاتی رو که متمرکز و غرق در هدفمون بودیم و. .... ، ولی اگر یه مقدار دقیقتر نگاه کنیم ، می بینیم وقتی اعصابمون ناراحت، پریشان، غصه دار و پراسترس و ..... بود، به چی پناه می بردیم، به تلویزیون، به آهنگ های غمگین، به ماجراجویی ، به هر چیزی که ما رو از خودمون منحرف کنه، ولی اگر در عمل نگاه کنیم ، عمل ما مثل خالی کردن اسپری روی لباس بدوبوئه، اگر کل اسپری رو روی لباس بدبویی خالی کنیم، بوی بد لباس با بوی اسپری قاطی میشه و یه چیز غیرقابل تحمل تری رو ایجاد می کنه، بطوریکه حتی از لحظات اولم بدتر میشه.
یکی از دلایلی که ذهن ما رو ضعیف تر و منفعل تر کرده، پناه آوردن به عوامل بیرونیه، ما قادر به تحمل ذهنمون در لحظات ناآرام نیستیم، ما نمی تونیم ببینیم که ذهنمون آشفته است، از ذهن آشفته بدمون میاد، در مقابلش سنگر می گیریم، یه جورایی اعصاب آشفتمون رو با افکار آشفته ی اضافه ای جمع می بندیم و باعث آشفته تر کردن اعصابمون میشیم ، به این عمل منفی منفی می گویند، به این عمل منفعل و ضعیف کردن ذهن در مقابل عوامل بیرونی می گویند، ما در این لحظه ذهنمان را باز می کنیم و هر آشغالی را با آن مخلوط می کنیم، در حقیقت ذهن آشفته مان را چیزی آشفته از نوع دیگری بپوشانیم، و این ما رو از ذهن آرام و قوی و متمرکز دور می کنه، به مرور زمان ذهنیت حساسی برای خود می آفرینیم، یعنی شرطی می شویم، دیگر در مقابل کوچکترین ناراحتی از هم می پاشیم و به عوامل بیرونی پناه می آوریم، مطمئنا دیده اید کسانی رو که تا عصبی میشن به تلویزیون پناه می برند، به اینترنت، به صحبت کردن و .... . خب پس وقتی اعصابمون ناراحته چیکار کنیم، لازم نیست کاری بکنیم ، فقط اعصاب آشفتمون رو قبول کنیم، اگه دستمون به کاری نمیره، کاری نکنیم، یه گوشه ای بشینیم و قبول کنیم همه چی عوض میشه، فقط افکارمونو نگاه کنیم، یا اگر خیلی هیجان های منفی در ما زیاده، هیجانمونو با مشت زدن به کیسه ی بوکس خالی کنیم ، یا به باغچه ی حیاطمون آب دهیم، در کل سعی کنیم افکارمان رو با چیزها و عوامل بیرونی دیگه از خودمون مخفی نکنیم، چون واقعا مخفی نمیشن و در ناخودآگاهمون تلنبار میشن و در آینده به ما ذهنی منفعل و ضعیف همراه با بیماری های روانی و بدنی هدیه میدن.ولی اگر درست برخورد کنیم، در اینده ذهنی فعال و خلاقی و باثبات و آرام و قوی داریم، هر چند هیچ چیز 100% نیست.

نویسنده: اسطوره

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر