شرح وبلاگ
چیزی برای دیگران نوشته نمی شود، می نویسیم و می خوانیم، همین
نویسندگان
سوترا
نیکا ن
موضوع ها
انواع آدما
(7)
اولين بار
(4)
تئاتر
(2)
خاطرات
(5)
خود شناسی
(19)
داستان
(5)
روابط بین فردی
(6)
روز نوشت
(76)
زند گی گهی
(4)
زندگی در زمان حال
(27)
زندگی گهی
(1)
سرکی تو نوشته ها
(2)
سرود هستی
(15)
سفر
(2)
سینما
(1)
شر
(5)
شعر
(7)
عذاب نامه
(2)
فضولی
(1)
گرین
(7)
معرفی یا بازنویسی قسمتی از کتاب
(3)
مکالمات
(6)
مينيمالك
(3)
هر از گاهی
(5)
پیوند های اسطوره
.
آردا، دنیای تالکین
.
اشراق
.
انجمن ماوراء(انجمن معنوی)
.
انجمن مغان(انجمن متافیزیکی)
.
اوج قاصدکها ... رهایی
.
بازگشت به آزادی
.
بالاترین
.
پروژه ترجمه و جمع آوری کتب گوناگون به فارسی در اینترنت
.
پیپ و فرهنگ آن!!!
.
دانلود رایگان کتاب های صوتی
.
دیوار نویس
.
زروان
.
شبنمهای عشق
.
شهرزاد کریمی-شرق جایگاه عرفان و هجران عاشق پیشگان
.
صـــــــدای ســــکـوت
.
طاها بذری
.
غزل پست مدرن و
.
گزارش روز
.
مراقبه ... مع الخلق الی الحق
.
مراقبه Zen Meditation
.
وب سایت رسمی شاهین نجفی
.
وبسایت شخصی رایت(مشاوره و رواندرمانی و .... )
.
وطن دانلود
.
همچنان خواهم راند...
.
OSHO اشو- شری راجنیش Shree Rajneesh
آرشیو وبلاگ
◄
2018
(3)
◄
ژوئن
(1)
◄
مهٔ
(2)
◄
2011
(17)
◄
آوریل
(1)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
ژانویهٔ
(15)
▼
2010
(148)
◄
دسامبر
(27)
◄
نوامبر
(15)
◄
اکتبر
(5)
◄
سپتامبر
(2)
◄
اوت
(12)
▼
ژوئیهٔ
(12)
ما انسان ها چاره ای نداریم
ای خُدااااااااااااااااااااااپس فردا کنکور دارمعین ...
تراژدی دنیای مدرن(2)
داستان تمثیلی یک روح کوچولو
تراژدی دنیای مدرن
صد مرد در صد جهان فریاد می زنند
باشد که مرا خون از رگ ها برود
پروژه ی ای به نام ریسک یا حماقت
زلم زیمبو
کشف شغل
بازم که تو
هوم
◄
ژوئن
(18)
◄
مهٔ
(20)
◄
آوریل
(9)
◄
مارس
(10)
◄
فوریهٔ
(14)
◄
ژانویهٔ
(4)
جستجو
کل نماهای صفحه
خالی نامه
گزارش سوء استفاده
یاس فلسفی
lمیگم: افسرده ی افسرده شدم. راستش یه جورایی یاس فلسفی می گه:تو هر جوری که باشی من دوست دارم چقدر دلم می خواست یکی اینجوری دقیقا همین جوری دو...
داری می آی
میگه: چشم به هم بزنی بر می گردم.....روزهای زیادی که دارم چشام تند و تند به هم می زنم....تو نمی ای .....فقط اشک می اد.... اشک می اد و تو نمی ای
صفحات
صفحهٔ اصلی
۱۳۸۹/۴/۲۹
باشد که مرا خون از رگ ها برود
موضوع:
خود شناسی
بار نمایش
باشد که مرا خون از رگ ها برود، گوشت
بر تنم بپوسد، و استخوان هایم بند بند
جدا شوند، اما تا راه شناخت را نیابم،
از این جا نخواهم رفت.
"متون بودایی"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر