۱۳۸۹/۹/۵

مرا ببخش

صدایت کردم ، مسیر بازگشت صدایت را ندیدم

همه چیز می خندید ، خنده ام گرفت

نگاهت کردم ، آرزویی جز آزادی شعر و ترانه نداشتم

دوست داشتم تو هم می بودی و حل می شدی

هر چند صدایی آهسته بود ، ولی صدایش تا ابد با من خواهد بود

چهره ام سخت است ، در کولاک دردهای دیرین سخت شده ام

وقتی راه می روم قدم هایم سنگین است

تو مرا ببخش ، سالهاست که خودم را نبخشیده ام

نمی دانم تو که هستی

ولی مرا ببخش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر