لبخند میزد
از درون
خیال می کردم انسان بی خیالیه
ولی در آخر فهمیدم که خیلی حساس بوده
گفت سالها به خاطر روحیه ظریفش اذیت شده
چیزهایی گفت
پیش خودم میگم
شاید باید در این زمان این سخنان رو می شنیدم
شاید زمانش الان بود
گفت که آرام باش
نامش حسام بود
آرزو دارم هر جا که هست شاد باشد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر