روزگار عجیبیست .....
چیزی درست یا غلط نیست ، همه چیز دو نما دارد ، درستی و نادرستی نمای تک بعدیست ، کمی از زمین فاصله بگیر و دو نما را با هم بببین ......
آینده و گذشته چنان در هم آمیخته شده اند ، زمانی بزرگترین غصه ام ناراحتی والدینم بود ، ولی آنها چنان ناراحت شدند ، که من نفهمیدم چگونه بر سرم آوار شدند ، ناراحتم ولی چه می توان کرد ؟ آیا می توان برگشت و دوباره بر دوراهی ها گام برداشت ، اگر میدانستند که این دوراهی مرا چگونه فرسوده کرده است ........ من هم می توانستم ادامه دهم و لیسانس بگیرم ، ولی واقعا چه نیازیست انسان بر دوراهی قدم نهد و نداند که به پایین روانه شود یا به بالا، دردیست عظیم که به مرور زمان روح انسانی را نابود می کند، کار، کار فوق العاده ای نیست ، ولی شجاعت یا به معنی سوی دیگر، حماقتش بسی برای شخص من ترسناک است .... ولی آینده را چگونه معنا می توان کرد ، 2 ضربدر 2 چند می شود ؟ .....
۱۳۸۹/۱۰/۲۰
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر