۱۳۸۹/۹/۱۷

اندر حكايت بغضك

بعضي ها فكر مي كنن چون سكوت مي كني  نمي فهمي، چون سكوت مي كني و ا زكنارشون با لبخند مي گذري حاليت نيست، بعضي آدما مي تونن 3 روز بندازنت زمين.. با يه جمله.... بعضي ادما فكر ميكنن خيلي رك حرف مي زنن....با ادعاي روشنفكر و امروزي بودن تره برات خورد نمي كنن.....با همه تفاسير تنهان، تنها......مشكل كوچيكي نيست....نمي شه از كنارش به راحتي گذشت....آدمي ديگه دلش ميخواهد كليد كه مي اندازه يكي منتظرش باشه...يكي كه يكيه ولي.....دلش ميخواد چاييش تنها نخوره.....بگه امروز همكارم....بگه اين روزا.....آدميزاده ديگه.....از تنهايي مي ترسه
مقصد راهي كه داريم طي مي كنيم تنهايي.....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر